جدول جو
جدول جو

معنی نازک مشام - جستجوی لغت در جدول جو

نازک مشام(زُ مَ)
نازک دماغ. که مشامی حساس دارد:
بس که در بزمی نسیمی گشته ام نازک مشام
نکهت گلهای باغ از خار صحرا می کشم.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نازک مشام
نازک دماغ نازک دماغ
تصویری از نازک مشام
تصویر نازک مشام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ)
کمرباریک. باریک میان. که کمری نازک و لاغر و ظریف دارد. معشوق زیبای کمرباریک:
نیست چون نازک میانی در نظر آشفته ام
رشتۀ شیرازه از موی کمر باشد مرا.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زُ مَ رَ)
نازپرورده. نازک چر. ظریف طبع در طعام و شراب:
صاف ساغر باد ارزانی به نازک مشربان
من که محنت پرورم درد ایاغم آرزوست.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زُ مِ)
آنکه دارای طبیعت و سرشت نرم و ملایم باشد. (ناظم الاطباء) ، زودرنج. حساس. رقیق القلب
لغت نامه دهخدا
(زُ)
ابن ابراهیم، از ملوک کشمیر است و دو بار (در 934 و 942 هجری قمری) به سلطنت رسید. رجوع به معجم الانساب ج 2 ص 432 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نازک مشامی
تصویر نازک مشامی
نازک دماغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک میان
تصویر نازک میان
کمر باریک لاغر میان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک مشرب
تصویر نازک مشرب
نازپرورده، نازک چر نازک خوار نازک چر، بناز پرورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک مزاج
تصویر نازک مزاج
جوشی زود رنج آنکه دارای طبیعتی ملایم و نرم است، حساس زود رنج
فرهنگ لغت هوشیار
کمرباریک، لطیف اندام، نازک اندام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حساس، زودرنج، ملایم، نازک مشرب، نرم خو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
وسواسی، حسّاس
دیکشنری اردو به فارسی